صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۰۱۶: کراست تاب شکر خنده های پنهانش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
که راست تاب شکرخنده های پنهانش ؟ که شور حشر بود گرده نمکدانش ز خون صید حرم کعبه داغ لاله شده است هنوز تشنه خون است تیغ مژگانش ازین صید جهان به جهان دگر رساند مرا خوشا سری که دود پیش پیش چوگانش به حلقه سر زلف تو چشم بد مرساد! که آفتاب بود روزن شبستانش به پاکدامنی از قید عشق نتوان رست که چشم بر رخ یوسف گشوده زندانش چه عارض است که در آفتاب زرد خزان بهار می چکد از خط همچو ریحانش به داغ العطشم سوخته است سنگدلی که نیست ریگ روان تشنه در بیابانش ز جبهه عرق شرم می توان دانست که سر به مهر حباب است آب حیوانش کدام نامه صائب نگشت طی چون صبح که آفتاب نگردید مهر عنوانش صائب تبریزی