صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۹۸۰: دلپذیرست چنان پسته شکرشکنش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلپذیرست چنان پسته شکرشکنش که رسد پیشتر از گوش به دلها سخنش خط شبرنگ دمیده است ز لعل لب او؟ یا به خون چشم سیه کرده عقیق یمنش مرکز دایره عشرت جاوید شود بوسه ای راکه فتد راه به کنج دهنش آفتابی است که از آب نماید دیدار تن لرزنده سیمین ز ته پیرهنش در حریم صدفش گوهر بینایی نیست دل هر کس که نیفتاده به چاه ذقنش اشک وآهش گهر و عنبر سارا گردد هرکه چون شمع بودراه درآن انجمنش سرو قدی که من از جلوه او پامالم آسمان سبزه خوابیده بود در چمنش مغز هرکس که ز فکر تو پریشان گردد سنبل باغ بهشت است پریشان سخنش عاشقان منت آمد قاصد نکشند که دهد رفتن دلها خبر ازآمدنش کی درآید به نظر آن تن سیمین، که شده است پیرهن بال پریزاد ز لطف بدنش تا فتاده است به فکر سرکویش صائب هست دلگیرتر از شام غریبان وطنش صائب تبریزی