صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۹۵۹: شود دیوانه آخر هر که سودایی است همراهش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شود دیوانه آخر هر که سودایی است همراهش سر از صحرا برآرد هرکه صحرایی است همراهش نسازد گرم چشم خود مگر در دامن منزل سبکسیری که چون خورشید تنهایی است همراهش توکل میکند پوشیده چشمان را نگهداری به چاه افتد درین ره هر که بینایی است همراهش به آن خورشید سیما همسفر گشتم، ندانستم که تنها می رود هرکس که هر جایی است همراهش نهان سرکرد دل راه سرزلفش ،ازین غافل که آتش در شب تاریک، رسوایی است همراهش به چشم دوربینان چون پلنگ آید غزال من زبس کز هر طرف چشم تماشایی است همراهش ز نور علم صائب شب شودازروز روشنتر ندارد شمع حاجت هرکه دانایی است همراهش صائب تبریزی