صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۹۴۵: چسان گستاخ گیرم بوسه ازلعل می آشامش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چسان گستاخ گیرم بوسه ازلعل می آشامش؟ که رنگ از بوسه خورشید می بازد لب بامش نماید سرمه را بیهوشدارو نرگس مستش عرق راچشم قربانی کند رخسار گلفامش ازان حسن تمام اجزا کسی چون چشم بردارد؟ که دریک کاسه دارد نقل و می چشم چو بادامش به حرفی چون دهان شکوه مارا نمی بندد؟ لب لعلی که کار بوسه می آید زدشنامش تمنای رهایی دارم از صیاد بیرحمی که گیراتربود ازخون ناحق حلقه دامش به فکر ما خمار آلودگان ساقی کجا افتد؟ که می گردد می نارس ز تمکین کهنه در جامش سگ لیلی ز آهو صد بیابان است وحشی تر من مجنون به مشت استخوانی چون کنم رامش ؟ نباشد هرکه راامروز در خاطر غم فردا شب آدینه اطفال باشد جمله ایامش صائب تبریزی