صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۹۳۲: حساب دین و دل راپاک کن باچشم عیارش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حساب دین و دل راپاک کن باچشم عیارش که شب رانیمه خواهد کرد از خط حسن طرارش دو عالم چون صف مژگان اگر زیرو زبر گردد من و آن چشم کافر کز رگ خواب است زنارش به هرجاسرو او در جلوه آید، کبک می سازد به تیغ کوه خون خود حلال از شرم رفتارش شود گرداب دریای حلاوت دیده روزن درآن محفل که آید درسخن لعل شکربارش فروغ عارض او ذره را خورشید می سازد خوشا انجام آن شبنم که گردد محو دیدارش گل اندامی که درپیراهن من خار می ریزد ز جوش گل رگ لعل است هر خاری ز دیوارش به اشک شبنم خونین جگر صائب که پردازد؟ که می داند عرق راشبنم بیگانه گلزارش صائب تبریزی