صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۹۳۰: همان یوسف که مصر آمد به تنگ ازبس خریدارش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همان یوسف که مصر آمد به تنگ از بس خریدارش به پشت کار حسن او نیرزد روی بازارش ز بس آب صباحت صیقلی کرده است رویش را نگه صد جای لغزد تا گلی چیند ز رخسارش چه خرم گلستانی، خوش بلند اقبال رویش را که از مژگان بلبل آبی نوشد خار دیوارش درین مزرع کدامین دانه امید افشانم ؟ که در خاک فراموشی نسازد سبز زنگارش هر آن بلبل که با من دعوی هم نالگی دارد به خون او گواهی می دهد سرخی منقارش چو از هند دوات آید برون طاوس کلک من خورد صد مارپیچ رشک، کبک از طرز رفتارش چو صائب این غزل را بر بیاض دل رقم می زد قلم را نیشکر می کرد شیرینی گفتارش صائب تبریزی