صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۹۱۴: زیر یک پیراهن از یکرنگیم بایار خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زیر یک پیراهن از یک رنگیم با یار خویش بوی یوسف می کشم از چشم چون دستار خویش بیم افتادن نمی باشد ز پا افتاده را در حصار آهنم از پستی دیوار خویش برندارد چون سلیمانی مرا دست از کمر صد گره چون سبحه در دل دارم از زنار خویش از دم جان بخش در آخر تلافی می کند عیسی ما گر خبر کم گیرد از بیمار خویش قدر باشد سی شب آن کس را که نبود در سرا مجلس افروزی به غیر از دیده بیدار خویش نیستم بیکار اگر از خلق روگردان شدم خط به مژگان می کشم بر صفحه دیوار خویش گوش خود را کاسه در یوزه تحسین کند هر تهی مغزی که باشد عاشق گفتار خویش خار دیوارم، و بال دامن گل نیستم رزق من نظاره خشکی است از گلزار خویش با دل آلوده بی شرمی است اظهار صلاح می کشم بیش از گنه خجلت ز استغفار خویش نیست صائب قدردانی در بساط روزگار از صدف بیرون چه آرم گوهر شهوار خویش؟ صائب تبریزی