صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۸۵۵: صبح شد مطرب، قدح راپرکن از می زود باش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبح شد مطرب، قدح را پر کن از می زود باش از دم جان بخش جان کن در تن نی زود باش می پرد گوش اجابت در هوای ناله ات هایهایی سر کن ای بیدرد، هی هی زود باش این که می از خم به مینا می کنی، در جام کن این دو منزل را یکی کن ای سبک پی زود باش فیض از آیینه تاریک روگردان شود صیقلی کن سینه را از ساغر می زود باش ناله نی کشتی می را بود باد مراد دور ساغر درگره افتاد ای نی زود باش تا به خود جنبیده ای از دست فرصت رفته است جام را پر، شیشه را خالی کن از می زود باش بار غم در سینه مجنون نفس نگذاشته است گر به صحرا می روی ای ناقه از حی زود باش تا ندزدیده است مطرب دست را در آستین گر بساط زندگانی می کنی طی زود باش این جواب آن غزل صائب که می گوید و دود ساقیا مصر قدح خالی است، هی هی زود باش صائب تبریزی