صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۸۴۹: از زلف کافر تو نجسته است هیچ کس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از زلف کافر تو نجسته است هیچ کس قید فرنگ رانشکسته است هیچ کس از خود برون نیامده نتوان به حق رسید گوهر به چشم بسته نجسته است هیچ کس غیر از سپند خال که رو سخت کرده است در آتش این چنین ننشسته است هیچ کس با زاهد فسرده مگو حرف درد و داغ نان در تنور سرد نبسته است هیچ کس پرهیز چون کنم ز می ایام نوبهار؟ ازآب خضر دست نشسته است هیچ کس غیر از قبا کسی ز اسیران سینه چاک بر قامت تو بند نبسته است هیچ کس جز خط دل سیاه که آن زلف راشکست بال و پر هما نشکسته است هیچ کس جز من که مایلم به دهان و میان تو دل رابه هیچ و پوچ نبسته است هیچ کس یک مو نمانده است تعلق به جان مرا این رشته را چنین نگسسته است هیچ کس زین سرکشان که دعوی زورآوری کنند شاخ غرور رانشکسته است هیچ کس در هیچ ذره نیست که شوری ز عشق نیست صائب ز قید عشق نجسته است هیچ کس صائب تبریزی