صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۸۳۳: یارب این جانهای غربت دیده را فریاد رس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یارب این جانهای غربت دیده را فریاد رس روحهای گل به رو مالیده را فریاد رس با کمند جذبه ای، ای آفتاب بی نیاز سایه های برزمین چسبیده رافریاد رس از کشاکشهای بحر ای ساحل آرام بخش این خس و خاشاک طوفان دیده را فریاد رس از ره پنهان، به روی گرم ای پیر مغان باده های خام ناجوشیده را فریاد رس می شود از قطع، راه عشق هر دم دورتر رهروان این ره خوابیده رافریاد رس ای بهار عشق کز رخسارت آتش می چکد این زسرمای هوس لرزیده رافریاد رس ای که رگ از سنگ چون مواز خمیر آری برون رشته جان به تن پیچیده رافریاد رس ای که کردی از صدف گهواره در یتیم این گهرهای به گل چسبیده را فریاد رس بلبلان گلها ز باغ کامرانی چیده اند این گل از باغ جهان ناچیده را فریاد رس گرچه می دانم به داد پاکبازان می رسی این به خون آرزو غلطیده را فریاد رس در جهان پر ملال ای کیمیای خوشدلی رحمتی کن صائب غم دیده رافریاد رس صائب تبریزی