صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۸۱۱: منقار من ز صبح ازل بود دانه سوز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
منقار من ز صبح ازل بود دانه سوز در بیضه بود ناله من آشیانه سوز ای بخت، چشم باز کن این بزم راببین ماییم و آن نگار وشراب بهانه سوز از چشم او مدار تمنای مردمی هرگز که دید مردمی از مست خانه سوز خاکسترش به دامن صرصر گره زند بر طور اگر نظر فکند حسن خانه سوز بلبل دگر به شعله آواز من کجاست ؟ گلبانگ من چو برق بود آشیانه سوز صائب به قطع این غزل تازه تا رسید آتش چکاند از مژه کلک زبانه سوز صائب تبریزی