صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۷۷۵: می رود با قامت خم در پی دنیی هنوز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می رود با قامت خم در پی دنیی هنوز با چنین محراب، داری پشت برعقبی هنوز برده است از راه، صبح کاذب دعوی ترا غافلی از نور صبح صادق معنی هنوز می کند هر چند از هر مو سفیدی راه مرگ دل نمی افتد به فکر توشه عقبی هنوز گر چه دست از رعشه می لرزد چو اوراق خزان همچنان چسبیده ای بر دامن دنیی هنوز از علایق رشته الفت بریدن مشکل است می پرد بی خواست چشم سوزن عیسی هنوز شیراز اقبال جنون گردنکشی از سر گذاشت می کند خون در دل مجنون، سگ لیلی هنوز طاق کسری بازمین هموار شد، و زفیض عدل طاق گردون است پرآوازه کسری هنوز گر چه جای سنگ طفلان بر تن مجنون نماند برکبودی می زند خال رخ لیلی هنوز عمرها رفت و همان لرزد به خود چون برگ بید تیغ کوه طور از گستاخی موسی هنوز خامه صائب زانشای سخن بس کی کند؟ از هزاران گل یکی نشکفته از طوبی هنوز صائب تبریزی