صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۷۰۶: درویش را زخرقه صد پاره نیست عار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درویش را ز خرقه صد پاره نیست عار محضر به قدر مهر بود صاحب اعتبار زنگ از جبین آینه صیقل نمی برد زینسان که می برد لب خامش ز دل غبار گردید رشته آه ندامت ز زخم من سوزن شد از جراحتم انگشت زینهار عیش جهان، نظر به غم بی شمار او برقی است کز سحاب شود گاهی آشکار جوهر قبول پرتو منت نمی کند آتش برآورد ز دل خویشتن چنار ز افتادگی به پله عزت توان رسید بوی گل پیاده بود بر صبا سوار از ریزش آبروی کریمان شود ز باد آب گهر بود ز چکیدن به یک قرار دلهای صاف راست نگهبان ملایمت آیینه را ز موم بود آهنین حصار دست نوازشی چو به زلف آشنا کنی غافل مشو ز صائب آشفته روزگار صائب تبریزی