صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۶۹۷: ربوده خواب مرا حسن بی مثال دگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ربوده خواب مرا حسن بی مثال دگر گران چو خواب به چشمم بودخیال دگر زخشم وناز فزون می شود محبت من که هر جلال بود عشق را جمال دگر گذشتن از سیر تقصیرمن به روی گشاد به انفعال من افزود انفعال دگر زضعف قوت نقل مکان نمانده مرا چگونه نقل زحالی کنم به حال دگر نمی شود زگهر چشم شور چشمان سیر که هست هرکف دریا کف سئوال دگر اگر دهم ز نفس جان به خلق چون عیسی نفس مکش که خموشی بود کمال دگر به چشم اگر پرکاهی زخرمن دونان نهم ،شود پی پرواز چشم بال دگر گدازلقمه محال است سیرچشم شود که می شود لب نانش لب سئوال دگر زیان نکرد سلیمان زدلنوازی مور به حسن سلطنت خود فزود خال دگر مسازروترش از خوردن غضب صائب که درجهان نبود لقمه هلال دگر صائب تبریزی