صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۶۹۶: ترا به هرگذری هست بیقراردگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترا به هرگذری هست بیقراردگر مرابجز تو درین شهر نیست یار دگر ترا اگر غم من نیست غم مباد ترا که جز غم تو مرا نیست غمگسار دگر بگیر خرده جان مرا و خرده مگیر که در بساط ندارم جز این نثار دگر به کوچه باغ بهشتم زکوی او مبرید که وا نمی شودم دل ز رهگذار دگر ز آستان تو چون نا امید برگردم؟ که هست هر سرمویم امیدواردگر بغیر عشق که از کاربرده دست ودلم نمی رود دل و دستم به هیچ کاردگر مراازان گل بی خار، خارخاری بود زیاده شدزخط سبز خار خاردگر ز طوق فاخته درخاک دامها دارد ز شوق صید توهر سروجویبار دگر غبار خط نشدامسال هم عیان ز رخش افتاد مشق جنونم به نوبهار دگر گرفته ام زجهان گوشه ای که دل می خواست چه دام پهن کنم از پی شکاردگر مرا بس است سویدای خال اوصائب که مهرکوچک شه راست اعتبار دگر صائب تبریزی