صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۶۸۰: گشاده رویی من برد دست خصم از کار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گشاده رویی من برد دست خصم از کار شراب شیشه شکن در پیاله شد هموار کباب سینه گرم من است داغ جنون زمین سوخته جان می دهد به تخم شرار مکن ز سختی ره شکوه همچو نو سفران که خاک نرم کند آب را گران رفتار یکی هزار شد از باده زنگ کلفت من که آب سبزه خوابیده را کند بیدار به زهد خشک به جایی نمی رسد زاهد که پای آبله دارست دست سبحه شمار میان بلبل و پروانه فرق بسیارست کجا به رتبه کردار می رسد گفتار شده است سرو حصاری ز طوق فاختگان قد خدنگ تو تا گشته در چمن سیار گناه مانع ایجاد ما نشد اول چگونه مانع غفران شود در آخر کار ز موج ریگ روان است بر جناح سفر مدار چشم اقامت ز عمر خوش رفتار جگر خراش تر از شیشه است باده عشق بشوی دست ز جان، لب براین پیاله گذار شود پر از گهر از حفظ آبرو صائب صدف اگر نگشاید دهن به ابر بهار صائب تبریزی