صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۶۵۰: زمی شد چهره آن مهرعالمتاب روشنتر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زمی شد چهره آن مهرعالمتاب روشنتر چراغ آسمانی می شودازآب روشنتر کدامین آتشین رخساره می آیدبه بالینم؟ که از عینک مرا شد پرده های خواب روشنتر چراغ مسجد ازتاریکی میخانه افروزد شب آدینه باشد گوشه محراب روشنتر مشو با روشنی از صحبت روشندلان غافل که درآیینه گوهر نماید آ ب روشنتر درگوشش به چشم حلقه زلف آب گرداند که دیده است اختر ازخورشیدعالمتاب روشنتر؟ ندارد گردکلفت برجبین آیینه قانع که آب چشمه ساران است از سیلاب روشنتر چنان کز رشته بسیار گردد نور شمع افزون مرا دل گردد از جمعیت احباب روشنتر کدامین گوهر شب تاب ازین دریا فروزان شد؟ که ازفانوس آید درنظر گرداب روشنتر فروغ عاریت با نور ذاتی برنمی آید که روز ابرباشد از شب مهتاب روشنتر اگرچه آب گردد صاف از استادگی صائب زموج بیقراری شد دل بیتاب روشنتر صائب تبریزی