صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۶۲۱: نیست درظاهر مرا گر گلعذاری درنظر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نیست درظاهر مرا گر گلعذاری درنظر از دل صد پاره دارم لاله زاری درنظر کارو آنها داشتم از جنس یوسف، این زمان نیست یعقوب مراغیر از غباری درنظر مد عیش من چو ابرو دربلندی طاق بود داشتم تانرگس دنباله داری در نظر می چکید از سبزه امید من آب حیات زخم من تا داشت تیغ آبداری در نظر از سبک مغزی نمی پیچد به خود چون گردباد نیست هر کس را که اوج اعتباری در نظر خاک درچشمش، به جنت گرنظر سازد سیاه هر که راباشد ز کویش سرمه واری در نظر تا برآمد از حجاب کفش، پای سیر من دارم از هر خار این وادی بهاری درنظر از تهی مغزی کنند انفاس را نشمرده خرج نیست گویا خلق راروز شماری در نظر سیل در آغوش دریا درکنارساحل است هست تا از گرد هستی سرمه داری درنظر نیست غافل چشم دام از صید، زیر خاک وما چشم می پوشیم اگر آید شکاری درنظر می کشم بادل سیاهی خجلت از کردار خویش آه اگر می داشتم آیینه داری در نظر دانه من صائب از برق حوادث سوخته است وقت تخمی خوش که دارد نو بهاری درنظر صائب تبریزی