صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۵۹۷: از فروغ ماه می گردد به آب وتاب ابر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از فروغ ماه می گردد به آب وتاب ابر جلوه شکر کند باشیر، در مهتاب ابر گر چنین بندد به خشکی کشتی احسان محیط یکقلم چون کاغذ ابری شود بی آب ابر در گره بسته است دریا آب خود راچون گهر خشک می آید برون از بحر چون قلاب ابر پیش ازین می ریخت ازدستش گهر بی اختیار درزمان کشت ما شد گوهر نایاب ابر خازن گوهر ندارد از ترشرویی گزیر بر سیاهی می زند چون می شود شاداب ابر می کند دلهای شب در گریه طوفان، دیده ام می شود گویا به چشمم پرده های خواب ابر در زمان تنگدستی دل به حق روی آورد روبه دریا می رود چون می شود بی آب ابر زیر بارمنت احسان، نمی ماند کریم وام دریا راکند تسلیم از سیلاب ابر در کف دست کریمان نیست گوهر راقرار قطره را از بیقراری می کند سیماب ابر آبرو صائب نریزد پیش دریا بعد ازین گر شود از دیده خونبار من سیراب ابر صائب تبریزی