صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۵۸۷: بوی گل می آیداز چاک گریبان بهار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بوی گل می آیداز چاک گریبان بهار تا ز تیغ کیست این زخم نمایان بهار می توان دانست داغ آتشین رخساره ای است زآتشی کز لاله افتاده است در جان بهار بهر ایمان باختن هر شبنم گل چشمکی است دین کجا ماند بجا در کافرستان بهار کی برآید بوی گل ازعهده خرج نسیم ؟ زود خواهد رفت هوش مابه جولان بهار از نسیم اولم چون گل گریبان چاک کرد تا چه گلها بشکفد دیگر ز احسان بهار تازه رویان توکل فارغند ازفکر رزق کی شود خالی زبرگ عیش، دامان بهار؟ در فضای سینه ام پر درپر هم بافته است آه اشک آلود چون ابر پریشان بهار هست صائب چشم اشک آلود ابر تلخروی در حقیقت چشم زخم روی خندان بهار صائب تبریزی