صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۵۷۰: دل چو شبنم آب کن رو در گلستانش گذار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل چو شبنم آب کن رو در گلستانش گذار روی اشک آلود بر رخسار خندانش گذار می دهد شیرازه ترتیب این کهن اوراق را کار دل زنهار با زلف پریشانش گذار گر به نقد جان توان در بزم وصلش باریافت خرده جان راببوس و پیش دربانش گذار هر که خواهد از تو سر، چون گل در این بستانسرا بی تأمل با لب خندان به دامانش گذار با تن خاکی میسر نیست سیرابی ز وصل کوره بشکن، سر به جوی آب حیوانش گذار نیست کم میزان انصاف از تو ترازوی حساب درهمین جاکرده های خود به میزانش گذار چون درین میدان نداری دست وپایی همچو گوی اختیارسر به زلف همچو چوگانش گذار خاک، بازیگاه طفلان است ای بالغ نظر گر نشانی داری از مردی به طفلانش گذار حاصل این مزرع ویران به جز تشویش نیست ار خراج آسودگی خواهی، به سلطانش گذار نسخه مغلوط عالم قابل اصلاح نیست وقت خود ضایع مکن، بر طاق نسیانش گذار صائب از اشگ ندامت چون نداری بهره ای شستشوی نامه را با ابر احسانش گذار صائب تبریزی