صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۵۱۴: به همچون منی آسمان چون برآید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به همچون منی آسمان چون برآید خم می چسان بافلاطون برآید چنان هویی از دل به صحرا برآرم که لیلی نداند ز حی چون برآید مرا دانه گویی چنین نذر کرده است که از خاک همراه قارون برآید مبیناد روی خوشی عقل ناقص که نگذاشت این طفل مجنون برآید برآید به شبرنگ الفاظ معنی چوشیرین که بر پشت گلگون برآید ز بس ریختم اشک خونین به مستی رگ تاک را گرزنی خون برآید چه شرم است با عشقبازان که نرگس نظر بسته از خاک مجنون برآید عجب نیست از حرص رز جمع کردن که گل بی زر از خاک قارون برآید نگردد اگر شانه خضر ره من دلم چون ازان زلف شبگون برآید گل وشاهدومطرب وجوش باده است چرا از خم می فلاطون برآید زند تیشه بر پای پرویز غیرت چو بر دوش فرهادگلگون برآید فدای سرباده شد عقل ناقص ازین بحر پر شور خس چون برآید حصاری چرا شد ز وحشی غزالان بگویید مجنون ز هامون برآید خرد با کدویی که بر سینه بندد ز آب گرانسنگ می چون برآید گرفته است آفاق را شعر صائب دگر آفتاب از افق چون برآید صائب تبریزی