صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۵۱۲: سخن کی به جانهای غافل نشنید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سخن کی به جانهای غافل نشنید ز دل هر چه برخاست در دل نشیند غبار یتیمی است جویای گوهر غم عشق در جان کامل نشیند اگر صید غافل شود عذر دارد ز صیاد عیب است غافل نشیند مرا می کند سنگ طفلان حصاری اگر جوش دریا به ساحل نشیند به دنیا نگردد مقید سبکرو به ویرانه سیلاب مشکل نشیند تو کز اهل جسمی سبک ساز خودرا که دل کشتیی نیست در گل نشیند چو دریا نگردد تهیدست هرگز کریمی که در راه سایل نشیند شود محو در یک دم از جلوه حق دو روزی اگر نقش باطل نشیند مرا خاک گشتن درین راه ازان به که گردم به دامان منزل نشیند به افشاندن دست صائب نخیزد غباری که بر دامن دل نشیند صائب تبریزی