صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۵۰۶: سری راکه سودا ز سامان برآرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سری راکه سودا ز سامان برآرد به یوسف سراز یک گریبان برآرد شود دولت یوسف آن روز صافی که صد چله در کنج زندان برآرد به زندان تن جان مخلد نماند که یوسف سراز چاه کنعان برآرد ازین میوه داران نشد سنگ روزی مگر سرودستی به احسان برآرد ز پیری جوانتر شود آرزوها به صد سالگی حرص دندان برآرد کسی را که درد طلب خضر ره شد ز سنگ سیه آب حیوان برآرد بود پخته نانش چو خورشید تابان تنوری که از خویش طوفان برآرد سپندی است در بزم آتش عذاران ز آتش خلیلی که ریحان برآرد به آسانی آرد برون بیژن از چه کسی کز تنور فلک نان برآرد چو برگ خزان بلبل از شاخ ریزد کجا صائب از سینه افغان برآرد صائب تبریزی