صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۴۸۴: گل همیشه بهار سخن زوال ندارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گل همیشه بهار سخن زوال ندارد چمن صفای پریخانه خیال ندارد کدام لاله درین لاله زار هست که داغش سخن به مردمک دیده غزال ندارد شکست هم گهران نیست کار بحرنژادان وگرنه موج غمی از شکست بال ندارد دلیل بادیه گردان حیرت است سیاهی بلای دیده بود چهره ای که خال ندارد گرفته ایم رگ خواب تاروپودجهان را لباس مخمل واطلس حضور شال ندارد چه شد که قامت من شد دوتا ز سنگ ملامت ریاض عشق به این راستی نهال ندارد نسیم زنده دلی نیست در قلمرو غفلت عمارت دل تن پروران شمال ندارد به خاکساری ما رشک می برند بزرگان که می ز جام گوارایی سفال ندارد زبان موج چرا بسته است بحر ز پرسش اگر شکسته سفالی لب سؤال ندارد به نقد حال چو صائب کسی که کرد قناعت غم گذشته واندیشه مال ندارد صائب تبریزی