صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۴۷۸: آن چشم اگر چه خود را بیمارمی نماید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن چشم اگر چه خود را بیمارمی نماید غافل مشو ز مکرش عیارمی نماید دزدیدن تبسم پیداست از لب او آبی که در عقیق است ناچارمی نماید دشواریی ندارد راه فنا ولیکن راهی که بی رفیق است دشوارمی نماید هرکس ز روزن دل در عالم است سیار عالم به چشم مستان گلزارمی نماید در پیش پا فتاده است مستی وهوشیاری در هرکه هرچه باشدرفتارمی نماید از ره مرو به صورت معنی طلب کن از خلق پای به خواب رفته بیدار می نماید سیل بنای هستی است زخم گران رکابش شمشیر اگر به ظاهرهموارمی نماید یک دانه بی شمارست از آسیای گردون از چشم کوراشکی بسیار می نماید چین جبین دنیا با داغ زردرویی در چشم این خسیسان دینار می نماید آن کس که در سراغش برهم زدم جهان را صائب ز روزن دل دیدار می نماید صائب تبریزی