صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۴۷۶: از روی نو خط یار هر جا سخن برآید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از روی نو خط یار هر جا سخن برآید گرد از بهار خیزد دود از چمن برآید گردند از خجالت سیمین بران قبا پوش آنجا که یوسف مااز پیرهن برآید هر چند گفتگو را نازک کند لب او پیچد چو غنچه برهم تازان دهن برآید بسیار صبر باید گلهای بوستان را تا آتشین نوایی زین نه چمن برآید روشنگر وجودست پا کوفتن در آتش رحم است بر سپندی کز انجمن برآید در زیر خاک خسرو از شرم آب گردد هر جا که نام شیرین با کوهکن برآید در قطع راه هستی شمعی است پیروان را خاری که در ره عشق از پای من برآید از خلوت زلیخا یوسف چسان بدر زد اشک آنچنان به سرعت از چشم من برآید بی آه نیست ممکن رستن ز قید هستی هر کس که در چه افتاد با این رسن برآید مویت سفید چون شد آماده سفر شو کاین صبح طی چو گردید صبح کفن برآید سنگ از توجه عشق چون موم نرم گردد تمکین بت محال است با برهمن برآید حسن غریب او را خاصیتی است صائب کز خاطر غریبان یاد وطن برآید صائب تبریزی