طبیب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۴: یاد آرای ستمگر از حال خاکساری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یاد آرای ستمگر از حال خاکساری روزی اگر بکویت بادآورد غباری هر کس درین گلستان نخلی نشاند بر داد جز نخل ما که هرگز باری نداد باری مادر پس و تو جانا در منزلی نشسته ما غرقه و تو یارا آسوده در کناری پر اشگ حسرتم چشم در گرد کلفتم دل این دشت بیکرانست و آن بحر بی کناری هر کس بوعده گاهی عمری نشسته باشد از حال ماست آگاه در راه انتظاری دردا که رفت عمر و از تو نشد نصیبم نه غمزه نهانی نه لطف آشکاری کشتی مرا و خونم بادت حلال جانا یکبار بر مزارم گر افکنی گذاری بگزیده از نکویان دیگر طبیب خسته هجران گزین نگاری فرقت پسند یاری طبیب اصفهانی