طبیب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۲: از نفس گرم من عالمی افروخته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از نفس گرم من عالمی افروخته می نگرم هر کرا ز آتش من سوخته داغ غم تو بدل موسم پیری رسید صبح دمید و هنوز شمع من افروخته بهر شهانست گنج خاص خودم آنکه هست مخزن صد گوهر این جان غم اندوخته ماه و ره بندگی، خواجه مزن طعنه ام بر قدم این جامه را دست قضا دوخته عشق در آن وادیم سوخت که از رهروان تو ده خاکستری هر قدم اندوخته جان اسیران که سوخت باز؟ کز آن صیدگاه آید وآرد نسیم بال و پر سوخته گو منما رخ بمن حاجت نظاره نیست شوق تو در دیده ام بس نگه اندوخته خنده ترا و مرا گریه بود خوش، که داد آنکه ترا خنده یاد، گریه ام آموخته نور محبت طبیب از دل بی غم مجوی کی دهدت پرتوی شمع شب افروخته طبیب اصفهانی