طبیب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۸: رحمی، رحمی که از کنارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رحمی، رحمی که از کنارم رفتی تو و کشت انتظارم هر چند که تیره روزگارم صد شکر پسند طبع یارم هر دم بهوای تیغش از جیب چون شمع سر دگر برآرم از سوختنم گزیر نبود در گلشن روزگار خارم چون غنچه چیده نیست هرگز پروای خزان غم بهارم در بستر غم شب جدائی می نالم و همدمی ندارم زحمت ندهم بچاره سازان کز چاره گذشته است کارم شد آب و زدیده ام روان شد از آتش عشق جسم زارم گیرم که طبیب دوست بخشد از کرده خویش شرمسارم طبیب اصفهانی