طبیب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۲: چه خواهد شد اگر سلطان دهد گوشی بفرمانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه خواهد شد اگر سلطان دهد گوشی بفرمانم که عمری شد که من بر درگهش از داد خواهانم ملک آسوده در خلوت چه می داند چه می آید زاستغنای دربان وتغافلهای خاصانم در آن گلشن که هر کس گل بدامن می رود آنجا سرت گردم، چرا دادی بدست خار دامانم دریغ از من مدارای ابر رحمت رشحه فیضی بود روزی گل امید گردد خار حرمانم بآن چشمی که می باید بزاغ کج نوا بینی مبین سویم که من خوش نغمه مرغ این گلستانم مرنجان دل اگر خندان مرا در انجمن بینی اگر در ظاهرم خندان ولی در پرده گریانم بیا ای بیوفا یک ره بخاک من گذاری کن چو اکنون از جفا کردی بخاک راه یکسانم درون سینه ام جا کرده از بس شور عشق او فرو ریزد بسان شمع آتش در گریبانم مده پندم طبیب اکنون که عشقم دل ربود از کف دریغا رفت آن عهدی که دل بودی بفرمانم طبیب اصفهانی