طبیب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۵: ترسم که چو جانم زتن زار برآید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترسم که چو جانم زتن زار برآید از خلوت اندیشه من یار برآید از سینه پاکان مطلب جز سخن عشق از جیب صدف گوهر شهوار برآید از باغ بهشتی دل غمگین نگشاید آن مرغ که از بیضه گرفتار برآید مشاطه رخسار گهر گرد یتیمی است حیفست که دل از غم دلدار برآید با سینه عاشق چکند جوش خلایق با دامن این دشت چه از خار برآید تا خضر رهش جذبه خورشید نگردد شبنم چه خیالست ز گلزار برآید از اشگ نرفت از دل ما گرد کدورت پیداست ز طفلی چقدر کار برآید دلتنگ شدم بسکه طبیب از غم ایام از سینه من آه بزنهار برآید طبیب اصفهانی