طبیب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۸: گله ام از تو مپندار که از دل برود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گله ام از تو مپندار که از دل برود بر دلم از تو غباریست که مشکل برود چند دل از پی اندیشه باطل برود جای رحمست بر آنکس که پی دل برود خلق را بیم هلاکست ومرا غم که مباد نشود کشتی من غرق و بساحل برود چشم مجنون بره لیلی و ترسم نکند ساربان ره غلط و ناقه بمنزل برود از سر لطف بدلجوئی ما آئی باز گر بدانی ز عتاب تو چه بر دل برود بیگنه یار مرا کشت وندانست دریغ که مکافات چها بر سر قاتل برود هر زمان باده از آن میدهدم باز طبیب که شوم بی خبر از خویش و زمحفل برود طبیب اصفهانی