طبیب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۴: صیاد را نگر که چه بیداد می کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صیاد را نگر که چه بیداد می کند نه می کشد مرا ونه آزاد می کند بنگر که یار خاطر ما شاد می کند با غیر همنشین و مرا یاد می کند مرغ دلم که اینهمه فریاد می کند فریاد از تغافل صیاد می کند خوش نغمه بلبلان چمن را چه شد که زاغ بر شاخ گل نشسته و فریاد می کند برما روا مدار ستم بیش از این که دل تا کی مگر تحمل بیداد می کند؟ من ساده لوح و دلبر عاشق فریب من هر دم بوعده ای دل من شاد می کند آن بیوفا طبیب که ذکرش بخیر باد دانسته ای که هیچ ترا یاد می کند طبیب اصفهانی