طبیب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۹: زدی بتیغم و از جبهه تو چین برخاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زدی بتیغم و از جبهه تو چین برخاست باین خوشم که ترا چینی از جبین برخاست نشست بر رخ گلها زرشگ گرد ملال چو سنبل ترت از گرد یاسمین برخاست مرا که ذوق اسیری کشد بصید گهی ازین چه سود که صیاد از کمین برخاست چه کرده ام؟ که بقصدم چو آسمان افکند خدنگی، از دو جهان بانگ آفرین برخاست ترحمی! که ز جور سپهر، رفته طبیب چنان زکار، که نتواند از زمین برخاست طبیب اصفهانی