طبیب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱: رفتم و برگشتنم دیگر بکوی یار نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفتم و برگشتنم دیگر بکوی یار نیست رفتنم از کوی او این بار چون هر بار نیست گر روم کمتر بکویش به که در کویش مرا باعث خواری بجز آمد شد بسیار نیست ریخت از گلبن گل و افغان که ما را باغبان رخصت نظاره داد اکنون که گل دربار نیست مشت خاکی کز پس عهدی فشاندی بر سرم می شناسم ای صبا، از آستان یار نیست ای خوش آن شوقی که هر کس حلقه ای بر در زند درگمان افتم که آمد یار و دانم یار نیست آه ازین حسرت که از بیداد درد دل طبیب شکوه ها دارم نهان و جرأت اظهار نیست طبیب اصفهانی