طبیب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲: درماندگی خود بکه گوئیم خدا را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درماندگی خود بکه گوئیم خدا را سلطان ندهد گوش بفریاد گدا را گویند که هر تیره شبی را سحری هست گویا سحری نیست شب تیره ما را گل در قدمت باد صبا ریزد و ترسم کز برگ گل آسیب رسد آن کف پا را از شرط وفا نیست چو آزردن عاشق زین بیش مکن خون بدلم شرط وفا را با حسن تو حسن دگران را چه نمایش کی در بر خورشید بود جلوه سهارا گفتی که چه شد حال طبیب از ستم ما عمریست که در هجر تو جان داد نگارا طبیب اصفهانی