جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های های
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
موسم مستی است ایام بهاران های های فصل گل را مغتنم دانید یاران های های دست افشان پای کوبان می روم از خویشتن رقص مستی سیر دارد می گساران های های می روم افتان و خیزان تا بکوی می فروش گرد راه می کشانم، باده خواران! های های می نمایم شبنم خوی برگل رخساره اش نم نم باران و صبح نوبهاران های های مرغ روح از دل تپیدن طبل وحشت خورده است خجلتی دارم ز روی جان شکاران های های نه رود یار از برم نه غیر آید بر سرم خوش بود معشوق و می در روز باران های های می پرد رنگ از رخم جویا ببال بوی گل می روم از خود به یاد گلعذاران های های جویا تبریزی