جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی آمد و رفت نفس تا هست در جان کندنی رفته ام از بس فرو در قلزم اندیشه ات می کند مانند گردابم گریبان دامنی می شود نخل برومندی که غم بار آورد هر که کارد در فضای سینه تخم دشمنی چشم مستش با دماغ شیرگیر از هر نگاه می کند در جام طاقت بادهٔ مردافکنی چند می لافیده باشی در فنون عاشقی گر زنی آن چشم پر فن را فنی، اهل فنی کس نیارد دید اندام ترا از فرط نور می کند خورشید را عریان تنی پیراهنی با تجلی زار حسنش لاف هم چشمی زند کیست جویا همچو شمع بزم دیگر کشتنی جویا تبریزی