جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو اغری دویده باز نگاهم به سوی تو چشمی سیاه کرده همانا به روی تو هر حلقه ای که گشته نمایان ز موی تو دور می اش ز حلقهٔ ماتم دهد نشان بزمی که نقل او بود گفتگوی تو افتد به شیشهٔ خانه افلاک رخنه ها بالد هوا به خویشتن از بس ز بوی تو زایل نگشت رنگ خجالت ز چهره اش شرمنده گشته است گل از بس ز روی تو بی تو نه ایم نیم نفس گرچه عمرهاست از خویش رفته یم پی جستجوی تو بی شک به رنگ آینه صاف است باطنش هر کس که او نگفته خوش آمد به روی تو زین بحر قانع ار شده باشی به قطره ای جویا بجا بود چو گهر آبروی تو جویا تبریزی