جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شمعی که مرا روشنی جان تن است آن زینت ده هر محفل و هر انجمن است آن دردی که رسد از تو چو جان است عزیزم داغی که ز دست تو بود چشم من است آن در موج لطافت شده پنهان تن سیمش گل پیرهنان! نکهت گل پیرهن است آن گردد ز نسیم دم سردم متبسم ای همنفسان غنچهٔ گل یا دهن است آن امروز درین باغ نباشد به از اویی چون نرگس و گل چشم و چراغ چمن است آن خون دل یاقوت چکد از لب لعلش جویا که گفتار چه رنگین سخن است آن جویا تبریزی