جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام تا به پشت پاره ای این دشت می پیموده ام بسکه بی آرامم از هجرت به هر مژگان زدن از کتاب دیده فال دیدنت بگشوده ام بر نتابد خودنمایی وضع ما آزادگان خویش را زآن چون شمیم گل به کس ننموده ام دور باش ای مدعی از من سراپا حدتم!‏ بر دم خنجر ز جوش پردلی آسوده ام پیر گشتم در جوانیها ز درد عاشقی چون قبای پارهٔ گل در نوی فرسوده ام با ولای شاه جویا در غم محشر مباش پردهٔ چشم ملک شد دامن آلوده ام جویا تبریزی