جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتابم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتابم چو نبض خسته دایم در طپش باشد رگ خوابم مرا دل کندن از صهبا کم از جان کندنی نبود در اعضا ریشه دارد از رگ تلخی می نابم ز مستی رتبهٔ جمشید باشد بینوایان را بود تختم بساط خاک تا در عالم آبم ز جوش گریه در شبهای هجران چشم آن دارم که چون خاشاک بردارد زجای خویش سیلابم کنم بی شکرین لعل تو گر پیمانه پیمایی رگ تلخی زبان مار گردد در می نابم مرا یاد بناگوشی چنین در تاب و تب دارد کمند صید دل گردیده جویا موج مهتابم جویا تبریزی