جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم همچو شبنم خویش را محو تماشا می کنیم ما قناعت پیشگان چون شمع شبهای فراق یک گل داغ تو در کار سراپا می کنیم در هوایت گشته این از بس سراپا آرزو جای خود را در حریم خاص دلها می کنیم قطره های خون بجای نکته ریزد خامه ام نامه را از بسکه دردآلود انشا می کنیم سودها بر خورد ما را در ره رفتن ز خویش صد فلاطون را به یک دیوانه سودا می کنیم بسکه می دزدیم امشب از حیا زان رو نگاه تا سحرگه داغ دل را چشم بینا می کنیم شد دل ما پای تا سر غنچه سان جویا دهان بوسه ها زان لعل لب از بس تمنا می کنیم جویا تبریزی