جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر زورش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر زورش دهد از هر نگه رطل گرانی چشم مخمورش مرا دیوانه دارد عشق او در دامن دشتی که جوشد خون سودا لاله سان از خاک پرشورش دل خونین نشان ناوک غم گردد از اشکم بود ذوق کمانداری اگر در خانهٔ زورش نمک دارد به امید ترحم گریه در بزمی که شد چشم سفید دردمندان شمع کافورش شدم آوارهٔ دامان صحرایی که می بینم خیال دعوی ملک سلیمان در سر مورش در آن وادی دلم از فیض مشرب کامرانی کرد که دارد وسعت ملک سلیمان دیدهٔ مورش چسان بیند خرابی ملک سلطان جون جویا بود ریگ روان لشکر، بیابان شهر معمورش جویا تبریزی