جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۵۳۸: خون دلم چو از سر مژگان فرو چکید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خون دلم چو از سر مژگان فرو چکید صاف نشاط از آن لب خندان فرو چکید آبی که خورده بود دل از دیدن تو دوش امروز اشک گشت و ز مژگان فرو چکید در گلشنی که سرو تو رنگ خرام ریخت خوناب ناله از لب مژگان فروچکید می خوردی و زلال طراوت زعارضت چون اشک اهل درد به دامان فروچکید بر تن گریست بی تو ز بس مو بمو مرا چون شمع اشک من زگریبان فروچکید نام خداچو صاف صبوحی به لب نهاد طوفان رنگ زان رخ رخشان فرو چکید از آه دردناک من امروز چرخ را خون شفق زگوشهٔ دامان فروچکید جویا به کام تلخی هجران چشیده ام آب نبات زان لب خندان فروچکید جویا تبریزی