جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۴۵۵: از بصیرت جوش اشکش بسکه فارغبال کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از بصیرت جوش اشکش بسکه فارغبال کرد آفتاب از پردهٔ چشمم توان غربال کرد می کند با هستی حیرت نصیب بزم عشق دوری او آنچه در آیینه با تمثال کرد باده ام را ریخت بر خاک و مرا کشت از خمار محتسب خون مرا آخر چنین پامال کرد در بهاران هر قدر بر مستی بلبل فزود جام گل را از شراب رنگ مالامال کرد بسکه در وحدت سرای عشق یک رنگ تو شد باده نوشیهای جویا گونه ات را آل کرد جویا تبریزی