جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۴۴۰: فکر جمعیت مرا خاطر پریشان می کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فکر جمعیت مرا خاطر پریشان می کند بی سرو سامان احوالم به سامان می کند از خدنگ آن کمان ابرو سراپای مرا لالهٔ پیکانی زخمم گلستان می کند تا توانی بر حصیر کهنه ای آرام گیر نفس را در خود کشی شیر این نیستان می کند گو سر خودگیر خواب راحت امشب از برم دیده ام را حسن پرشوری نمکدان می کند زله بند فیض گردد دگر گر ز باغ عارضش هر سحر خورشید عالم را گلستان می کند هیچ صیدی هرگز از قیقاج اندازی ندید آنچه جویا با دل آن برگشته مژگان می کند جویا تبریزی