جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۴۰۶: چو دست جرأتش طرح شکار شیر می ریزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو دست جرأتش طرح شکار شیر می ریزد گداز اشک خون ز دیدهٔ نخچیر می ریزد چنان گرد کدورت دور ازو در سینه جا دارد که آهم بر زمین سنگین تر از زنجیر می ریزد به خاک از بس خیال صورتش با خویشتن بردم به بام و در غبارم گردهٔ تصویر می ریزد سروکارم به آتشپاره ای افتاد کز خویش چو از گلبرگ شبنم جوهر از شمشیر می ریزد دل افسرده ام را بسکه سختی پیش می آید نفس بر لب مرا همچون دم از شمشیر می ریزد دلم جویا شکار آتشین خوییست کز بیمش جگر خون می شود از کنج چشم شیر می ریزد جویا تبریزی