جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۴۰۴: جگر در تشنگی جان بخشیی کز آب می بیند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جگر در تشنگی جان بخشیی کز آب می بیند دل افسردهٔ ما از شراب ناب می بیند زبس در گرم سیر آرزو لب تشنهٔ وصل است دلم شد آب و خود را همچنان بی تاب می بیند کسی کو لعل آن لب را به برگ گل دهد نسبت نشاط مستی می از گلاب ناب می بیند دل روشن ترا در دیده ات معیوب بنماید نگون می بیند ار خود را کسی در آب می بیند چنان در خود فرو رفته است سرگردان فکر او که از تمثال خود آیینه را گرداب می بیند سیه کرده است تا جویا به صبح گردنش چشمی نمکم در دیده ها از جلوهٔ مهتاب می بیند جویا تبریزی